سخنی با رئیس جدید سازمان تبلیغات اسلامی: روش‌های کهنه را به روز کنید

در اولین روزهای مسئولیت شیخ محمد قمی در سازمان تبلیغات اسلامی، جلسه‌ای با حضور تعدادی از فعالان رسانه‌ای برگزار شد. نکته جالب درباره این جلسه حدودا ۲۰۰دقیقه‌ای، نوع وقت‌دهی بود، به گونه‌ای که فقط ۱۰دقیقه در اختیار رئیس بود و بقیه را مدعوین استفاده کردند!

بخشی از سخنانم در جلسه با آقای شیخ محمد قمی رئیس جدید سازمان تبلغات اسلامی را اینجا می‌نویسم:

بسم‌الله آقای قمی... ایرانی‌ها غافلاند؛ ما حزب‌الهی‌ها که نورعلی‌نوریم و خدایگانِ‌غفلت! نه حواس‌مان به ظرفیت‌هاست، نه دغدغه‌ای داریم، نه نیازها را می‌شناسیم و عموما در جایِ درستی هم نایستاده‌ایم. مثل همین سازمان فرهنگ و ارتباطات که اسماً کارش رایزنی فرهنگی است و رسمش غفلت!

از آن‌طرف موقع ارائه کارنامه، خدایگانِ‌شوآف هستیم. آن‌چنان کارهای کرده و نکرده‌مان را در بوق و کرنا می‌کنیم که عالم و آدم فکر می‌کنند چه گُل‌هایی که به سر همه نزده‌ایم... مثل همین ستاد بازسازی عتبات که طوری گزارش کار می‌دهد که انگار همه‌ی عراق و سوریه را ما با پول بیت‌المال‌مان ساختیم! 

آقای قمی... ان‌شاءالله ۱۱ مهر ۱۳۹۸ که دوباره کنار هم جمع شدیم، نه شما را غافل بدانیم و نه اهل  شواف. 

آقای شیخ محمد قمی... فضای مجازی چیز مهمی است. اما شما را به خدا قسم، قرارگاه فضای مجازی جدیدی نسازید! جای قرارگاه زدن، بستر بسازید.‌ جای تولید محصول، از محصولات گروه‌های خودجوش استفاده کنید. از ظرفیت‌های جوانان غافل نباشید. دوره‌افتاده‌های از مرکز را در تصمیمات دخیل کنید. همه‌ی جبهه انقلاب همین چند نفر نیستند که از این جلسه به آن جلسه می‌روند... همه به شما و به جوانی‌تان امید دارند. 

مگر اسلام برای همه شئون زندگی انسان برنامه ندارد؟ مگر قرار نبود مردم فقط به مجانی‌شدن آب و برق و امور دنیوی دلخوش نباشند و آخرت‌شان را هم آباد کنیم؟ پس چرا غافلیم؟ برای تفریح‌شان چه کرده‌ایم؟ قرائت ج.ا از اسلام گزینه‌ای پیش‌روی جوانان‌مان گذاشته که توقع داشته باشد سراغ گزینه‌های فعلی نرود؟ من به‌روزرسانی روش‌های کهنه‌شده را وظیفه شما می‌دانم...

#خودت_بمال آقای وزیر!

۱. خدا رو شکر می‌کنم که از بین مسئولان کابینه اعتدال، فقط و فقط «حسن قاضی‌زاده هاشمی .... » به میان مردم می‌رود و درددل‌هایشان را می‌شنود. فرض کنید قرار بود «بیژن نامدار زنگنه ..... » یا «عباس احمد آخوندی .... » یا «اسحاق جهانگیری کوشایی .... » هم با مردم هم‌کلام شوند. من که شرم دارم حتی به کلماتی که از دهان این افراد بیرون می‌آمد فکر کنم!

۲. اقای وزیر بهداشت که سابقاَ و مکرراَ -و به رسم رئیس دولت- متعدد به دیگران توهین‌های بدی کرده؛ این بار پیرمردی را در حرکتی .... تحقیر کرد. اما صد رحمت به «حسن فریدون روحانی .....»! لااقل رئیس ناکارآمدترین دولت قرن، به منتقدان خودش جهنم حواله می‌داد و بیسواد و بی‌شناسنامه و مغذی از جای خاص نام‌شان را می‌گذاشت. اما از بددهنی «حسن قاضی‌زاده هاشمی .... » نه تنها خود دولتی‌ها در امان نیستند که «پیرمرد دردمند بجستانی» هم طعم گس آن را زیر زبان دارد. قبول ندارید از فرماندار بدره یا مردم نیشابور بپرسید!

۳. نزدیک به ۲ سال دبیر صفحه سلامت روزنامه همشهری بودم. در تمامی این بیست و اندی ماه، فقط و فقط ۱ بار به جلسات وزارت بهداشت با رسانه‌ها رفتم. بقیه را یا نمی‌رفتم یا دعوت نمی‌شدم... فقط و فقط به این دلیل که هم‌راستای با سیاست‌های ضدمردمی «طرح تحول سلامت» روده‌درازی نمی‌کردم و تنها دستاورد(!) دولت حسن روحانی را صدها برابر مخرب‌تر از مسکن مهر می‌دانستم و می‌دانم.

۴. آقای «حسن قاضی‌زاده هاشمی .... » اسفند سال ۹۵ را یادت هست؟ آن روزی که در اتاق شیشه‌ای‌ات در ساختمان وزارت بهداشت مصاحبه کردیم و در جواب سوال‌ها به لکنت افتاده بودی؟! کاش همان وقت که با دُرُشتی «منِ جوانِ منتقد» را فرقانی خطاب کردی، جوابت را دُرُست می‌دادم؛ تا امروز استخوانی در گلوی این مردم نباشی. پیرمرد نانوای بجستانی... ازت معدرت میخام

۵.‌ جای .....های متن بالا، هرچه دلتان خواست بگذارید و مجددا متن را بخوانید.

دو نکته درباره توافق خزر و نزدیک ایران به شرق

حمایت چشم‌بسته از #توافق_هسته‌ای و انتقادات مضحک از توافق خزر نشان داد که اصلاح‌طلبان، دلواپس منافع غربی‌ها هستند. حمله همزمان به «اصولگرایان بابت انتقاد از برجام» و حمله به «وزارت خارجه بابت توافق خزر» فقط از پیاده‌نظام غرب بر می‌آید. 

به نظر من، نمی‌توان هم «ادعای انزوای آمریکا در برجام را داشت»؛ و هم «خروج شرکت‌های فرانسه، انگلیس و آلمان از ایران را تماشا کرد» و هم «مانع توسعه همکاری اقتصادی ایران با همسایگان، روسیه و چین شد». من فردی با این تفکر را یا احمق می‌دانم یا خائن.

تز مادران نوزادی به نام برجام، از همان ابتدا هم این بود که با خروج آمریکا از برجام، می‌توان از طریق همکاری با سایر کشورها تشدید تحریم‌ها را جبران کرد. توافق‌خزر، حل‌وفصل موضوع موردمناقشه و قدیمی است که باعث می‌شود، روابط ایران و همسایگان شمالی وارد مرحله حسنه جدید بشود.

تسهیل ترانزیت کالا از کریدور شمال‌-جنوب یکی از مهم‌ترین بندهای توافق‌خزر است که می‌تواند روابط ایران با روسیه و سه کشور دیگر را راهبردی‌تر کند. اما غربگرایانِ مقیم دولت ایران، مدت‌هاست که جلوی تکمیل این خط راه‌آهن را که فقط «حدفاصل رشت تا آستارا» از آن باقی مانده، گرفته‌اند.

طبق گفته پورسیدآقایی مدیرعامل سابق‌راه‌اهن، کریدور شمال-جنوب مسیر ترانزیت کالا از سمت چین و هند به سمت اروپا و روسیه خواهد شد. دولت آذربایجان حتی حاضرشده سرمایه‌گزاری ۵۰۰میلیون دلاری در اتمام خط آهن رشت آستارا کند. اما دست‌هایی پشت‌پرده است که ۱۷سال این پروژه را معطل کرد!

آیا می‌دانید با کریدور شمال-جنوب رونق به استان‌های شرقی، سواحل مکران و دریای عمان باز می‌گردد و استان‌های سیستان‌وبلوچستان و هرمزگان در زمره منتفعان اصلی این پروژه بین‌المللی قرار می‌گیرند؟ 

می‌دانید هزینه صادرات از هند و چین و شرق آسیا به اروپا ۳۰ تا ۳۵درصد کم می‌شود؟ نمی‌دانید چون نمی‌خواهند شما بدانید!

دست‌های پشت‌پرده‌ای که نمی‌خواهند بدانید، مسئولان کمیسیون مشترک ایران و روسیه هستند که در سال‌های اخیر به‌ترتیب زنگنه، واعظی و کرباسیان بوده‌اند. این 3نفر را مسئول اصلی عدم‌اتصال خط آهن و کندی پروژه کریدور شمال-جنوب می‌دانم. من در تفکر غربگرایانه آقای زنگنه شک ندارم. شما دارید؟

یکی دیگر از اصلی‌ترین موارد توافق‌خزر «ممنوعیت رفت‌وآمد کشتی‌ها و نیروهای نظامی خارجی در دریای خزر است». با این توافق به روشنی جلوی گسترش نفوذ آمریکا در کشورهای مشترک‌المنافع گرفته می‌شود. ترکمنستان و آذربایجان اگرچه با ایران و روسیه رابطه دارند اما رشد روابط آنها با آمریکا دغدغه‌ای بزرگ برای تهران و مسکو است.

از سوی دیگر ممنوعیت حضور نظامیان خارجی در دریای خزر باعث خواهد شد تا همکاری نظامی-دریایی ترکمنستان و آمریکا (که پایگاه نظامی مرو را نیز در اختیار دارد) پایان بیابد و تز ساخت پایگاه نظامی آمریکا در آذربایجان که از سوی آمریکایی‌ها به شدت دنبال می‌شود، کمرنگ‌تر شود.

توسعه روابط ایران با روسیه، چین و هند را مصلحت فوری کشور می‌دانم. اگرچه به لحاظ تاریخی ناملایمت‌ها و نامردی‌های بسیاری از آنها -خصوصا شوروی سابق- دیده‌ایم اما حداقل در سابقه ۲دهه‌گذشته این کشورها، نه حمایت از معارضین و منافقین دیده شده؛ نه تهدید حمله نظامی به ایران.

چند نکته درباره لاتاری و جدال با مارپیچ‌ِسکوت

1: مستند فقر و فحشا را که یادتان هست؟ حرف‌های مگویی که برای اولین بار در قاب تصویر زده شد، سر و صدا کرد اما نتوانست آن‌چنان که باید مارپیچ سکوت را بشکند. حالا #لاتاری آمده تا هم این مارپیچ را به هم بزند و هم تعاریف جدیدی از مسائلی همچون #مصلحت، #امنیت_ملی و #غیرت را ارائه کند.

2: عرصه دیپلماسی، عرصه رودربایستی نیست. ما سال‌هاست که در روابط با همسایگان درگیر همین توبمیری‌ها هستیم. #لاتاری این مارپیچ‌ ِمسخره را هم، در هم می‌شکند. و به نظر من اگر بتواند در موقع اکران عمومی مخاطب را با هم همراه کند، مطالبه جدیدی از دستگاه دیپلماسی برای به هم زدن روابط موجود، ایجاد می‌کند.

3: اسطوره‌ها بازتولید می‌شوند. رستم، سهراب، آرش و... را در فرهنگ‌ ایرانی‌مان داریم اما نیاز به نسخه‌های به‌روز شده‌ی وطنی داریم. موسی در لاتاری [که بازتولید حاج‌کاظم آژانس شیشه‌ای است] از جنس همین قهرمان‌ها و اسطوره‌هایی است که فرهنگ [و سینمای] ایران به آن نیاز دارد.

4: #لاتاری ِ مهدویان اگرچه به درخشانی آثار قبلی او (#ماجرای_نیمروز، ایستاده در غبار و ...) نیست اما همچنان دغدغه‌های سیدمحمود رضوی را پررنگ‌ ادامه داده است. عاشقانه‌های ابتدایی فیلم اگرچه چندان قدرتمند نیست اما فوران غیرت در دقایق پایانی سرپوشی بر ضعف‌های ساختاری اوایل فیلم می‌گذارد. ضمنا موسیقیِ روزبه‌بمانی را دوست داشتم اما نچسب‌ترین بخش فیلم همین موسیقی فیلم است!

رفع‌فتنه روایت نمی‌خواهد؛ خوانتقادی می‌خواهد

کاربرانی از دو سمت فضای سیاسی کشور چندصباحی است که #روایت_فتنه می‌کنند؛ روایتی که فقط به عمیق‌تر شدن شکاف کمک می‌کند، نه درمان آن. اگر درمان می‌خواهید از دلیل دعوا و ریشه‌اش بگویید نه از چگونگی دعوا و شیوه‌اش.

برآورد من این است که ساختار قدرت جمهوری اسلامی، باطرح موضوع رای مردم به مثابه #حق‌الناس، چراغ سبز به اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت، حل‌وفصل پرونده‌هایی مثل کهریزک و... راه گفتگو را باز کرده و تلاش برای کاهش شکاف را عملی کرد. اگر #روایت_فتنه تمام نمی‌شود؛ مشکل جای دیگری است.

مشکل این است معترضانی که بعضا در خیابان باتوم و گاز اشک‌آور خوردند [وکشته هم دادند] نمی‌خواهند قبول کنند سران جنبش سبز برای آنکه بتوانند آنها را در میدان اعتراض به عنوان اهرم فشار نگه دارند، رو به «دروغ تقلب در انتخابات» آورند؛ درحالیکه خود همین سردمداران به تقلب باور نداشتند.

قدیمی‌ها درست گفته‌اند که «در وسط دعوا حلوا خیر نمی‌کنند» کسانی خواستند احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور نباشد؛ ازطریق انتخابات به هدف نرسیدند؛ پس کل بازی را به هم زدند! آن هم درشرایطی خلافمردم‌سالاری و با تحریک بخشی از مردم برای شورش علیه رأی اکثریت. کجای دنیا با شورشی برخورد خشن نمی‌شود؟

به نوع رفتارها با معترضان سال ۸۸ نقد وارد است. اما تا وقتی حامیان دو نامزد شکست‌خورده انتخابات۸۸ قبول نکنند که رفتارهای انتخاباتی‌شان برخلاف اصول مردم‌سالاری بود و موجب خسارتی عظیمی به کشور شد، با چه رویی می‌خواهند شیوه برخورد با معترضین را نقد کنند؟

تا وقتی بدنه جنبش سبز، قبول نکنند که رفتار هیجانی آن روزشان ناشی از خط دهی مغرضانه سران جنبش بود و باعث سواستفاده‌هایی شد که نمونه کوچک‌اش حمله مسلحانه به حوزه بسیج، آتش زدن مساجد، مجروحیت و کشته شدن چندین تن از نیروهای نظامی و انتظامی بود، چگونه توقع نقد کهریزک‌ها را دارند؟

◀️ جمع‌بندی: به شخصه معتقدم، درمان دردهای ریز و درشت ۸۸ نیاز به تببین دارد نه ارائه روایت‌های شخصی. #روایت_فتنه وقتی التیام می‌یابد که طرفین وقایع، از نقد خودشان شروع کنند؛ چیزی که تا امروز درصدی از آن را ازسوی بخش حکومتی ماجرای۸۸ دیده‌ایم اما از سران معترضین۸۸ ندیده‌ایم.

در توییتر بخوانید: https://twitter.com/Ali_Rajabi/status/937357136174239744 

عنوان لازم ندارد

ذهنم لابه‌لای اخبار غوطه‌ور بود که تلفن زنگ خورد. مادرم بود. بغض داشت.‌ سعی کرد آرام‌آرام حرفش را بگوید؛ اما من تندتند قلبم می‌زد....‌

پرت شدم وسط کربلا. پشت باب‌البغداد. وسط بازار و درون مغازه‌ی مرد عربی که فارسی را با لهجه‌اصفهانی حرف می‌زد و چپقی در دست داشت. روسری می‌فروخت...

حرف‌های مادرم را درست نمی‌فهمیدم. درست مثل کفن‌فروشی که مغازه‌‌اش درست کنار فروشنده‌ی عراقی با لهجه‌اصفهانی بود و تند تند عربی غلیظ عراقی حرف می‌زد و احتمالا فکر می‌کرد زبانش را می‌فهمم...

خودم را جمع‌وجور کردم. دوباره پرسیدم. با بغض گفت "مادربزرگ حالش خوب نیست؛ نه که خوب نباشه‌ها، فقط خوابیده. صداش هم کردیم ولی بیدار نمی‌شه. دکتر اوردیم بالای سرش. اورژانس هم اومده. ولی..."

می‌دانست برای مادربزرگ [که سفارش کرده بود برایش کفن کربلایی بخرم]، روسری‌سفیدی هم خریده‌ام تا همراه باخبر بچه‌ی  توی‌راه سوغاتی راهم باشد برای مادربزرگ.

می‌دانست به‌هم ریخته‌ام. گفت "همونجا بمون تا بیایم دنبالت" اما دست خودم نبود. نمی‌توانستم بمانم. پای ماندن نداشتم‌. برعکس جمعه‌قبل که تازه از سفر رسیده بودم و می‌خواستم یک‌راست بروم قم؛ تا خبر بچه را به مادربزرگ بدهم. نشد. نگذاشتند...

از آن تلفن یک‌سال گذشت. هانیه شش‌ماهه شده. روسری‌سفید هنوز در چمدان است. مادربزرگ اما با کفنی که از کربلا آمد، در خواب‌ابدی است. لطف کنید و فاتحه‌ای برایش بخوانید.

عقب‌ماندگی رسانه رسمی از شبکه‌های اجتماعی

بی‌تدبیری «روایت دُرُشت» را به‌جای «روایت دُرُست» نشاند

بالاخره پنج‌شنبه موعود آمد و رئیس‌جمهوری آمریکا در سخنانی گستاخانه ضمن تروریست خواندن ملت ایران، برای اولین بار پس از انجام توافق هسته‌ای اعلام کرد که ایران به برجام پایبند نبوده‌است. ترامپ در سخنان خود اتهاماتی جعلی همچون دست داشتن ایران در پیدایش داعش، القاعده و طالبان، حمایت ایران و سپاه از تروریسم زد و بر ادامه راهبرد فشار اقتصادی و تحریم‌ایران تأکید کرد.

عداوت سران آمریکا با ملت ایران آن‌چنان غیرقابل انکار شده که ادعای رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر آنکه در کنار ملت ایران ایستاده نیز پوچ از آب دربیاید و کاربران ایرانی در فضای‌مجازی حسابی از خجالت سران آمریکا دربیایند. در توییتر هشتگ #neverTrustUSA (هیچ‌وقت به آمریکا اعتماد نکن) زده شد و اینستاگرام نیز موج اعتراض به استفاده از لفظ جعلی خلیج ع.ر.ب.ی به جای Persian Gulf به راه افتاد.

شبکه‌های اجتماعی به بخشی از اتهامات وارد شده از سوی رئیس‌جمهور آمریکا واکنش نشان داد اما رسانه رسمی باید ذهن‌ها را به‌سوی «آدرس درست» هدایت کند. واقعیت آن است که برای اولین بار و بعد از ۸ بار تأیید قبلی؛ رئیس‌جمهور آمریکا پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را رد کرده‌است. این یعنی آنکه مرحله جدیدی در برجام رخ داده که باید برای آن تدبیر شود. تأکید سران آمریکا بر فشار اقتصادی و تحریم مجدد ایران نیز مخالف روح برجام است و در صورت اجرایی شدن نقض فاحش برجام خواهد بود.

صداوسیما باز هم در یک بزنگاه بزرگ، مردود شد. آقایان تصمیم‌گیر در یکی از مهم‌ترین اتفاقات پس از عقد توافق هسته‌ای با خالی کردن میدان به رقیب‌های آنورآبی (BBC ,VOA و…) باعث شدند تا «واکنش اولیه و دم‌دستی شبکه‌اجتماعی به سخنرانی رئیس‌جمهور آمریکا» روایت رسمی شود. اگرچه همین الان هم دیر شده، اما تدبیر رسانه رسمی لازم است تا روایت‌دُرُست جای خود را باز کند؛ نه روایت دُرُشت.

توتال، ۲۰۳۰، برجام و دیگران...

بعید می‌دانم هیچ‌یک از منتقدین/موافقین قرارداد توتال از جزئیات آن چیزی بدانند، غیر از آنچه در رسانه‌ها منتشر شد. این #سلسله‌توییت را بخوانید:

‏۲. موافقین قرارداد توتال که عمدتا همان حامیان بستن توافق هسته‌ای به هر قیمت هستند؛ تعامل با فرانسه و هر اروپایی‌دیگر را فرصت #پسابرجام می‌دانند.

‏۳. برای آنها جزئیات قرارداد #توتال و محتویات #IPC چندان مهم نیست كما اینكه برجام را دربست قبول داشتند؛ مهم فقط‌ و فقط تعامل با جهان است و بس.

‏۴. مسائلی مانند برجام، FATF، سند۲۰۳۰، توافق پاریس، و هر پیمان جهانی شبیه به آنها که بتواند به نزدیکی ایران-غرب کمک کند، برایشان اصالت دارد.

‏۵. تعامل بیشتر با غرب تلاشی است برای ملموس کردن برجام و البته نزدیک شدن به جهان؛ تا  دونالد ترامپ و هم‌مسلکان نتوانند توافق با ایران را پاره کنند.

‏۶. نگاه این دسته به روابط سیاسی، براساس هزینه/فایده است. اینکه فرانسه یا آمریکا و… قبلا چه گل‌کاری‌های در حق ایران کردند برایشان فرقی ندارد.

‏۷. بر همین اساس، فکر می‌کنند می‌شود آمریکای اوباما را دوست داشت ولی با آمریکای‌ترامپ زاویه داشت و امثال این دسته‌بندی‌ها.
 
‏۸. درمقابل، منتقدین قراردادنفتی جدید که آن را توتال‌چای می‌نامند؛ عمدتا نگاه معطوف به آرمان‌گرایی و واقعیت تاریخی دارند، نه به شرایط موجود.

‏۹. چون در دو سده اخیر از قدرت‌های جهانی پیاپی زخم دیده‌ایم به هر نسخه آنور آبی (برجام، توافق پاریس، ۲۰۳۰ و …) با عینک بدبینی نگاه می‌کنند.

‏۱۰. چون سرنوشت کرسنت‌ها را دیده‌اند و درباره رشوه‌هایی که درهمکاری قبلی داده شد شفاف‌سازی نشده، نگرانند. نفوذ را بیش از تعامل باور دارند.

‏۱۱. هردوی نگاه‌ها برای اداره کشور لازم است؛ بشرطیکه در بین هردودسته؛ اولا: منافع ملی اصل باشد و ثانيا: گفتگو جاری باشد؛ نه سعی برای حذف.

‏۱۲وپایانی. یادمان باشد، سیاست عرصه آرمانگرایی تؤام با واقع‌گرایی است؛ هیچ ملت/توافقی، دلش به حال ایران نمی‌سوزد؛ نه توتال‌ها؛ نه ۲۰۳۰ها.

«پوپولیسم» زنده و «اخلاق» کشته شد!

انتخابات ریاست‌جمهوری گذشت و حالا با فراغ بال بیشتری می‌توان درباره آنچه گذشت، سخن گفت. بدون شک، فضای مجازی ابزار اصلی تاثیرگزاری بر رای مردم بود و بازتولید ادبیات پوپولیستی و شکست اخلاق بدترین اتفاقاتی بود که در این دوره افتاد.

اگر چه از لحاظ مشارکت بالای مردمی، این انتخابات را پیروزی مجددی برای کلیت ساختار سیاسی کشور می‌دانیم اما رفتار انتخاباتی نامزدها عقب‌گردی بزرگ برای همگان بود. در بیشتر مواقع، نامزدهای جدی انتخابات به جای آنکه در برنامه‌های تبلیغاتی خود به ارائه برنامه برای آینده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور بپردازند؛ به دنبال تخریب رقیب و ایجاد پروپاگاندا برای رأی‌سازی برای خود بودند.

دلیل تقویت این آفت سیاسی را باید در «قدرت گرفتن فضای مجازی بدون بالا رفتن #سواد_رسانه‌ای عموم مردم»، «اصالت پیدا کردن قدرت و از اصالت افتادن اخلاق» و از همه مهم‌تر «بستر معیوب رقابت انتخاباتی» دید. نتیجه این آفت سیاسی، مشارکت از روی ترس اکثریت جامعه رأی دهنگان بود؛ مردم رأی می‌دهند اما نه برای اثبات خود بلکه از ترس رقیب که یا قرار است آزادی‌های اجتماعی آنها را محدود کند و یا قرار است پس از رسیدن به قدرت بی‌دینی را رواج دهد!

با ادامه شیوه کنونی رقابت انتخاباتی، هر کس بتواند رقیب را بیشتر تخریب کند؛ از رقیب لولوی بزرگتری در ذهن مردم بسازد، انگ و برچسب بیشتری بر رقیب بچسباند و از همه مهم‌تر در مناظره‌ها تندخوتر عمل کرده و دیگران را تخطئه کند، می‌تواند رئیس دولت جمهوری‌اسلامی شود.

این نکات البته تنها به انتخابات ریاست‌جمهوری محدود نیست؛ بلکه عرصه سیاسی کشور طوری شده که همه جریانات به جای اثبات خود، به دنبال تخریب، تحریف و تمسخر رقیب هستند و دانسته یا نادانسته به تحمیق عموم مردم مشغول‌اند. تساهل دولت در نظارت بر فضای مجازی و خواب دستگاه‌های فرهنگی کشور باعث شد تا صدای اخلاقمداران در سیل بی‌اخلاقی‌ها شنیده نشود و احتمالاً با ادامه همین روند، شاهد سقوط بیشتر اخلاق در جامعه خواهیم بود.

آیا نمی‌شود یارانه نیازمندان را افزایش داد؟

آقای #علی_لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به تازگی، به نفع #حسن_روحانی، وارد میدان انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازهم شده است. او در واکنش به سخنرانی‌های انتخاباتی آقایان رئیسی و قالیباف دربارهٔ افزایش یارانه نیازمندان، گفته است: �سالانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار میلیارد ریال یارانه در کشور داده می‌شود که با توجه به درآمدها و هزینه‌های دولت افزایش آن امکان‌پذیر نیست چرا که دولت پولی برای پرداخت آن ندارد.�

البته نمی‌دانم آقای لاریجانی صبح روز ۱۸ دی ماه سال ۹۵ را یادش هست یا نه؛ ولی هنوز آرشیو سایت‌های خبری نشان می‌دهد که او در زمانیکه مجلس مصوب کرده که در طول #برنامه_ششم_توسعه، افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی باید علاوه بر یارانه خود، به میزان ۲۰ درصد حداقل دستمزد بگیرند؛ ریاست جلسه را برعهده داشته است.

این كه گفته می‌شود، #دولت_روحانی دولت۴درصدی‌هاست، دقیقاً در همین رفتار مشخص است: خودداری از حذف یارانه ثروتمندان و نشدنی خواندن افزایش یارانه نیازمندان.

۲ گمانه اصلی در این میان وجود دارد. یا علی لاریجانی فراموشکار شده و حواسش به این موضوع نیست که دولت موظف به حذف یارانه ثروتمندان و افزایش یارانه نیازمندان بوده ولی دولت آقای روحانی از انجام این کار استنکاف کرده است؛ و یا نیم‌نگاهی به صندلی پاستور دارد و خود را جانشینی برای روحانی در سال ۱۴۰۰ تلقی می‌کند.